سائرون و فتح به عنوان بزرگترین و مهم ترین جریانهای سیاسی ضد آمریکایی در عراق بر سر تشکیل فراکسیون بزرگ بایکدیگر ائتلاف کردند. ائتلاف انتخاباتی سائرون به ریاست مقتدی صدربا54کرسی به همراه ائتلاف فتح به ریاست هادی العامری با47کرسی بیشترین کرسیهای پارلمان عراق را در انتخابات اخیر این کشور از آن خود کرده اند. این در حالی است که مقتدی صدر در توئیتی که پیشتر بعد از پیروزی در انتخابات منتشر کرد، اسامی تمام احزاب را برای تشکیل فراکسیون اکثریت مطرح کرده بود به جز لیست ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی و ائتلاف فتح که هر دو از جریانهای شیعه هستند. همین موضوع باعث شد بلافاصله گمانه زنیها درباره حذف این دو ائتلاف از دولت آینده مطرح شود اما ائتلاف صدر با العامری که رهبر سازمان بدر یکی از بزرگ ترین گروههای تشکیل دهنده حشد شعبی است، این گمانهزنیها را کمرنگ کرد. ائتلاف صدر و العامری به دور از ائتلاف النصر به ریاست حیدر العبادی نخست وزیر عراق نیز جالب توجه است چرا که به تازگی العبادی بسیار به لیست سائرون نزدیک شده و صدر در مناسبتهای عدیدهای حمایت اش از العبادی را اعلام کرده بود. این در حالی است که به تازگی درپی لغو نتایج آرای آوارگان و انتخابات خارج از کشور و موافقت با بازشماری دستی آرا از سوی پارلمان آتش سوزی در یکی از مخزنهای نگهداری صندوقهای رای رخ داد که نتایج انتخابات را در جایگاهی متزلزل قرار میداد.مقتدی صدر دیروز نیز آتش زدن صندوقهای رای را جنایتی انزجارآمیز خواند و العبادی گفت:"تحقیقات اولیه حکایت از عمدی بودن آتشسوزی مخازن آرای انتخابات دارد".
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری گفت:برای رؤیت هلال ماه شوال پیشبینی این است که در روز پنجشنبه، ۲۹ ماه مبارک رمضان، ماه در بخشی از مناطق جنوبی کشور قابل رؤیت است، اما رؤیت این ماه به آسانی رؤیت شروع ماه مبارک رمضان نیست. به گزارش ایسنا، حجتالاسلاموالمسلمین مروی افزود: حدود ۱۲۰ گروه استهلال در کل کشور مستقر هستند؛ به خصوص در مناطقی که احتمال رویت ماه بیشتر وجود دارد. انشاءا... در اولین فرصتی که نتیجه حاصل شود، گزارشها به مقام معظم رهبری اعلام میشود و اگر برای معظمله اطمینان بخش بود، از طریق رسانهها اعلام خواهد شد و اگر نتایج اطمینان آور نبود هم اعلام میکنیم. اما پیشبینی بر این است که به احتمال زیاد روز جمعه عید فطر است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حسین بردبار- بانوی 80 ساله ژاپنی، متولد سال 1317 است که یکی از دو پسرش در عملیات والفجر یک به فیض شهادت نایل آمده است، کونیکا یامامورا ابتدا مثل خیلی از ژاپنی های دیگر دین بودایی داشته است که پس از آشنایی و ازدواج با یک تاجر ایرانی، سال ها قبل از انقلاب اسلامی ایران به دین اسلام مشرف می شود و فرزند دومش را که متولد سال 1342 در ایران است ، راهی دفاع مقدس می کند. فرزندی که به تعبیر او جزو سربازان در گهواره امام خمینی(ره) درآن روزهای سخت سال 42بوده ولی سال ها بعد در جبهه ها به ایفای نقش واقعی خود پرداخته است؛ نکته ای که این مادر شهید از آن به خوبی یاد میکند. هرچند کونیکا ژاپنی الاصل است اما با فرهنگ ایرانی اسلامی و انقلابی رابطه ای عمیق و ریشه ای دارد؛ از حجاب با چادر گرفته تا تسلط اش به برخی آیات قرآن کریم. او می گوید :"خانواده شهدا وکسانی که در جنگ بودند باید صحبت کنند تا نسل جوان آگاه شوند و درک کنند چرا این افراد شهید یا جانباز شدند ، این ها وظیفه دارند که صحبت کنند یا نوشته شود... " کونیکا در 65 سالگی از وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران بازنشسته می شود ولی هنوز با داشتن 80 سال سن فعال است و داوطلبانه از جانبازان شیمیایی حمایت می کند و برای آشنایی بچه های دبستانی با فرهنگ دفاع مقدس و آموزش آن ها برنامه دارد که جزئیات آن را در پرسش و پاسخ با وی می خوانید. او دغدغه فرهنگ شهید و شهادت دارد و می گوید: مسئولان باید این ها را متوجه شوند، فرهنگ شهید و شهادت یک واقعیت است که اتفاق افتاده است. باید واقعیت گذشته را زنده نگه دارند، ولی این طوری که ما می بینیم، برخی می گویند بس است دیگر، این من را ناراحت می کند.
از خودتان بگویید که چند ساله بودید و چطور شد به ایران آمدید؟
من 22 ساله بودم که با همسر ایرانی ام که تاجر وارد کننده از ژاپن بود در سال 1959 {1338 هجری شمسی }ازدواج کردم. من کارمند وزارت ارشاد بودم که در65 سالگی بازنشسته شدم .الان 80 ساله ام ، متولد 1317 هستم، در زمان جنگ در وزارت ارشاد برای نشریات کشورهای دیگر مترجم نیاز داشتند و من یکی از آن ها بودم که مجله ژاپنی مربوط به ایران را پیدا و ترجمه میکردم. آن موقع ترجمه به همه زبان ها صورت می گرفت، من آن جا رسمی و درکنار آن 20 سال هم در مدرسه رفاه معلم بودم. 5-6 سال هم دردانشگاه تهران زبان های خارجی و زبان ژاپنی تدریس می کردم و الان به صورت داوطلبانه از جانبازان شیمیایی حمایت می کنم.
اسم ایرانی هم دارید؟
نه اسم ایرانی نداشتم.
فرزندانتان در کجا به دنیا آمدند، ایران یا ژاپن؟
-فرزند اولم در ژاپن به دنیا آمد، چون خانواده من با این ازدواج مخالفت کردند. درآن زمان، خارجی به معنی آمریکایی بود، چون بعد از جنگ جهانی دوم که ژاپن شکست خورد آمریکایی ها وارد خاک ژاپن شدند و سربازهای آمریکایی فساد اخلاقی زیادی را درجامعه ژاپن رواج دادند.
پدرم می گفت خارجی ها یعنی همان{آمریکایی ها}، ولی کارمندان ژاپنی در شرکت های وارداتی که شوهرم در آن کار می کرد به ایران آمده و با خانواده آقای بابایی آشنا شده بودند، این ها به خانه ما آمدند که با پدرم صحبت کنند و بگویند از نظر اخلاقی این طور است و در نهایت پدرم موافقت کردند.
بعد از ازدواج به ایران آمدید؟
-بعد از ازدواج شوهرم گفت که الان نمی رویم، بگذارید پدر و مادرتان اولین فرزند خانواده را ببینند، بعد برویم تا خیالشان راحت تر شود، اسم پسر بزرگم سلمان است که در ژاپن به دنیا آمد.
فرزند شهیدتان چطور؟
-محمد متولد سال 42 است ولی سلمان سال 39 به دنیا آمد.پسر بزرگم که 10 ماهه شد به ایران آمدیم، محمد در ایران به دنیا آمد.آیا می دانید که سال 42 چه اتفاقی در جامعه ایران افتاد؟ آن موقع مردم می خواستند انقلاب کنند ولی امام فرمودند که سربازان من هنوز در گهواره هستند، محمد هم آن موقع در گهواره بود.
یعنی به نوعی محمد جزو همان سربازان امام بودند؟
-بله ، صحبت امام همیشه برای من خیلی جالب است.
اگر می توانستید فرزند شهیدتان را دوباره ببینید، چه به او می گفتید، دلتان برایش تنگ شده است؟
-بله. ولی خیلی دلم برای محمد خودم تنگ نمی شود، دلم می سوزد، چون وقتی جامعه امروز را می بینم درباره همه شهدا این احساس را دارم، نه فقط برای پسرم، برای همه آن کسانی که واقعا دفاع کردند و شهید شدند، دلم تنگ می شود.
علت این که دلتان می سوزد چیست؟
-چون ارزش انقلاب را هنوز جوانان امروز آن طور که باید درک نکرده اند، جای شهدا پیش خداست و من هیچ نگرانی از بابت فرزند شهیدم ندارم.
همسرتان چطور؟ ایشان به رحمت خدا رفتند؟
-شوهرم 14 سال پیش فوت کردند. ایشان در یزد مدرسه ای ساختند با عنوان شهید محمد بابایی که به آن مدرسه رفت و آمد دارم و با یک مدرسه ژاپنی رابطه برقرار کردیم و رفتند از آن بازدید کردند و بعد من رفتم از آن مدرسه ژاپنی بازدید کردم و درآینده می خواهیم تبادل فرهنگی بین فرهنگ های دو کشور داشته باشیم چون بالاخره هر فرهنگی {ویژگی های} مثبت و منفی دارد، شاید چیزهای مثبتی باشد که بتوانیم در هردو کشور پیاده کنیم، دانش آموز ژاپنی و ایرانی را می خواهیم با هم آشنا کنیم.
فرزندتان در چه عملیاتی به شهادت رسید؟
-در عملیات والفجر یک. اول در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کردند و برگشتند. پس از آن یکم فروردین سال 62 به این عملیات رفتند و به شهادت رسیدند.
اگر این امکان برای شما وجود داشت که پسرتان را دوباره به جنگ دیگری بفرستید ، این کار را می کردید؟
-بستگی دارد که جنگ و جهاد در چه مسیری باشد.
مثلا مانند همین مدافعان حرم که رفتند؟
-این را خودش باید تصمیم بگیرد، من پسرم را به جنگ نفرستادم، خودش تصمیم گرفت. من وظیفه ام این است که اگر راه درستی را تشخیص داد،جلوی او را نگیرم. نباید" سد عن سبیل ا... " کرد و جلوی راه خدا را گرفت، اگر جهاد دیگری برای دفاع از دین و استقلال باشد، خودش حتما می رفت ، امروز هم جانبازان هستند ولی اول باید با خدا پیمان بست. در قرآن می فرماید: "من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا... علیه ، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلو تبدیلا"، اگر پیمان بستند، هرگز مسیرشان را عوض نمی کنند، اگر باخدا پیمان بسته باشد، هرگز عوض نمی کند.
برای این پیمانی که شهدا با خدا بسته اند و با توجه به همین آیه شریفه ای که قرائت کردید، کسانی هستند که در انتظارند، برای این که این ها پیمانشان ثابت باشد و از پیمانشان حراست و پاسداری شود، چه کار باید کرد به ویژه در زمان حاضر که اشاره کردید برخی هنوز ارزش ها را درک نکرده اند؟
-خوب این وظیفه کسانی است که مثل من از خانواده شهدا یا ایثارگران باشند که در جامعه حضور یابند و صحبت کنند، من در پارک شهر در موزه صلح تهران بیشتر جانبازان شیمیایی را دیدم و به آن ها گفتم که بیایند و آن جا درباره مظلومیت شان صحبت کنند. خانواده شهدا وکسانی که در جنگ بودند باید صحبت کنند تا نسل جوان بدانند و آگاه شوند و درک کنند که چرا این افراد شهید یا جانباز شدند. این ها وظیفه دارند که صحبت کنند یا نوشته شود، من خیلی تلاش می کنم که دانش آموزان دبستان هم بدانند چون گاهی یک دانش آموز دبستانی که پدرش جانباز شیمیایی است، نمی داند چرا{پدرش جانباز شده} ، این ها را باید برای دانش آموز دبستانی به صورت تصویری در قالب کتاب داستان و... گفت.
در ژاپن این کار را کرده اند و کتاب های تصویری خیلی زیاد است چون خواندن آن در کتاب معمولی راحت تر است. خواندن 100 صفحه کتاب تصویری خیلی راحت تر است، بچه ها هم می فهمند، این کارها باید انجام شود. الان صحبت کردن و فعالیت خانواده شهدا کم است. اگر این وضعیت ادامه یابد فکر می کنم آرام آرام به فراموشی سپرده شود.
درباره خانواده شهدا به خوبی اشاره کردید، مسئولان ما چه باید بکنند؟
-مسئولان باید این را متوجه شوند که فرهنگ شهید و شهادت یک واقعیت است که اتفاق افتاده است، باید واقعیت گذشته را زنده نگه دارند، ولی این طوری که ما می بینیم، برخی می گویند بس است دیگر، این من را ناراحت می کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیاق تحولات سیاسی در عراق همیشه سریع و غافلگیر کننده بوده است. ائتلاف میان فتح (هادی العامری – ائتلاف دوم پیروز) و سائرون (مقتدی صدر- ائتلاف اول پیروز) نیز از غافلگیری های مستمر این دوره از انتخابات بوده است. شاید با اختلافات موجود میان العامری و صدر، به خصوص مشکلات میان خزعلی رهبر عصائب اهل حق و مقتدی صدر، کسی گمان نمی کرد که این دو در نهایت مسیر ائتلاف و توافق را طی کنند به ویژه آن که پرونده مذاکرات تشکیل ائتلاف بزرگ تر در سایه آتش سوزی انبارهای کمیساریای انتخابات و تصویب بازشماری دستی آرا، به نوعی دچار کندی شده بود.ائتلاف سائرون، حکمت و الوطنیه و همچنین ائتلاف فتح با سائرون نشان داد که به رغم پرونده ناتمام آرای انتخاباتی، رهبران سیاسی – مخالفان بازشماری آرا به استثنای علاوی - به دنبال تمام کردن کار هستند. این ائتلاف چهارگانه – اگر علاوی را هم قطعی بدانیم زیرا وی خواستاراعاده انتخابات است – اکنون 141 کرسی در اختیار دارد و تنها به 24 کرسی دیگر برای تشکیل فراکسیون بزرگ تر نیاز دارد تا نخست وزیری را از آن خود کند. موضوعی که نیل به آن کار سختی نیست و چه بسا کردها و برخی احزاب سنی به آن بپیوندند. در نهایت این که بعید نیست مسئله بازشماری آرا و پرونده انتخابات، در پایان راه، مغلوب توافقات اخیر شود به خصوص آن که اگر این توافقات، کشور را از مسیر تنش های سیاسی خطرناک و جدی احتمالی دور کند و اکثریت احزاب قدرتمند را از نتیجه راضی نگه دارد. آیا غافلگیری ها در عراق همچنان ادامه خواهد داشت؟!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با فرارسیدن تابستان، کلاسهای تابستانی تحت عناوین گوناگون و با شهریههای متفاوت و گاهی غیر قابل توجیه به تبلیغات گسترده میپردازند. از بیلبوردهای سطح شهر گرفته تا فضاهای مجازی، همه جا میتوان این تبلیغات را دید. کلاسهای متنوعی از موسیقی و شنا و خلاقیت گرفته تا آب بازی و دست ورزی و. ... برای هر کدام نیز فهرستی از فواید آنان قطار میشود. برخی والدین به شدت تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرند و احساس میکنند اگر فرزندشان حداقل به سه یا چهار تا از این کلاسها نرود، حسابی از قافله عقب میافتد. گاه این احساس با چشم و هم چشمی نیز تلفیق میشود و این که بچه خواهرشوهر پنج تا کلاس تابستانی میرود اما بچه من فقط دو تا! فاجعه عظیمی را از نظر آنان رقم میزند و آنها بدون در نظر گرفتن بسیاری از مسائل، فرزند دلبندشان را در چند کلاس بیشتر ثبت نام میکنند.تصمیمهای شتاب زده میتواند باعث سردرگمی و در نهایت یک یا چند انتخاب نادرست از سوی والدین برای کودکان شان شود. دخل و خرج امروز سری به کلاسهای تابستانی زده و سعی کرده است با ارائه روشن تری از کلاسهای مختلف به انتخاب درست والدین کمک کند.
آیا بچهها حتما باید به کلاس تابستانی بروند؟
تابستان زمانی برای فراغت کودکان و نوجوانان است. حالا دیگر بچهها زمان زیادی را در منزل بیکار هستند. عدهای از والدین ممکن است با چیدن یک برنامه پر رنگ ولعاب با انواع مختلف کلاسهای تابستانی، وقت بچهها را پرکنند. این عده از والدین تابستان را فرصت به شدت مغتنمی برای آموزش میدانند که نباید لحظهای از آن را از دست داد. از نظر آنها حالا که دیگر فرزندان شان مانند 9 ماه تحصیلی، دغدغه تکالیف عقب مانده را ندارند، باید از این فرصت استثنایی کمال استفاده را ببرند. آنها اوقات فراغت را به دیوی دو سر برای بچهها تبدیل میکنند. در آن سوی قضیه عدهای دیگر از والدین که به شدت با والدین قبلی مخالفند، میگویند: اسمش روشه " اوقات فراغت" نه چیز دیگری! این دسته از والدین با آزاد گذاشتن بچهها در طول تابستان اجازه میدهند بچهها هر موقع که میخواهند بخورند و بخوابند و بیدارشوند. آنها معتقدند بچهها باید تعطیلات را در خانه به استراحت بپردازند و هیچ دغدغهای نداشته باشند. این در حالی است که نظریات هر دو دسته والدین تایید نمیشود و مانند افتادن از دو طرف یک پشت بام است. دسته اول والدین با پر کردن تمام اوقات تعطیلات تابستان بچه هایشان، آنها را خسته میکنند. بهره وری بچهای که از کلاس شنا به کلاس زبان و بعد کلاس موسیقی و نقاشی میرود، کیفیت مطلوبی نخواهد داشت. همچنین این بچهها بعد از اتمام تابستان، انگیزه زایدالوصفی برای شروع سال تحصیلی جدید نخواهند داشت. اما از آن طرف، والدینی که بچههای خود را کاملا آزاد میگذارند، علاوه بر به هم خوردن ساعت خواب و خوراک بچهها ضمن این که باعث به بطالت گذراندن ایام تعطیلات او میشوند، حتی ممکن است گاهی سلامت آنها را هم در معرض خطر قرار دهند. واقعیت این است که در زندگی آپارتمانی که این روزها گسترش یافته است؛ اوقات فراغت بیشتر بچهها در آپارتمانها به تماشای تلویزیون یا سر و کله زدن با تبلت و پلی استیشن میگذرد. بدیهی است، این دسته از کودکان و نوجوانان نیز در شروع سال تحصیلی جدید، انگیزه کافی برای شروع را ندارند. آنها همچنان در حال و هوای تابستان بدون برنامه به سر میبرند و تا با شرایط و ساعت خواب و خوراک جدید سازگار شوند، زمان زیادی را از دست خواهند داد. این در حالی است که بیشتر روان شناسان معتقدند؛ اگر کلاسهای تابستانی بر اساس علاقه، سن و محتوای مناسب در تعداد کم و با فواصل مناسب برای کودکان در نظر گرفته شود، موجب تقویت اعتماد به نفس آن ها، بهبود روابط اجتماعی و یادگیری میشود.
نکات مهم در انتخاب کلاسهای تابستانی
1- علاقه کودک
این نکته مهمترین گزینه در انتخاب کلاسهای تابستانی است. نادیده گرفتن علایق کودک و اجبار او برای رفتن به کلاسی که خود صلاح میدانیم، دلزدگی او را از آموزش سبب میشود. در نظر بگیرید کودکی را که عاشق ورزشهای رزمی و هیجانات تشک کشتی است، با لب و لوچهای آویزان به اجبار والدین به کلاس زبان فرانسه میرود. توصیه میشود اگر والدین به برخورداری بچهها از یک کلاس آموزشی اصرار دارند در کنار آن به کودک یا نوجوان فرصت دهند تا به انتخاب خود به یک کلاس تفریحی نیز برود.
کلاسهای تابستانی یک فرصت مغتنم برای شناخت سلایق، مهارتها و استعدادکودکان و نوجوانان است.
2-محیط مناسب کلاسهای تابستانی
هم اکنون مکانهای بسیاری، آمادگی خود را برای برگزاری کلاسهای تابستانی اعلام میکنند. برخی در پی کسب سود بیشتر با در اختیار نداشتن مکانهای مناسب، اقدام به برگزاری کلاسها میکنند. به همین منظور قبل از ثبت نام، بازدیدی کامل از محیط آموزشی یا تفریحی انجام دهید. کلاس تابستانی علاوه بر شرایط محیطی مناسب باید درباره رشتههای ورزشی ایمنی کامل، فضا و زمین مناسب داشته باشد. کیفیت خوب را در گرو شهریه بالا و برعکس آن محسوب نکنید. هم اینک علاوه بر باشگاهها و آموزشگاههای خصوصی، مهدهای کودک، مدارس، سازمانهای هلال احمر، فرهنگسراها و برخی مساجد نیز به برپایی کلاسهای آموزشی اقدام میکنند. برخی از این مراکز با وجود دریافت شهریه بسیار پایینتر از مراکز خصوصی، امکانات بهتری نیز از نظر فضا و تجهیزات دارند. «ترجمانی» مادر کودک چهار سالهای میگوید: تحت تاثیر تبلیغات یک مهد کودک، دخترم را در کلاسهای آب بازی ثبت نام و شهریه قابل توجهی را نیز پرداخت کردم. اما با کمال تعجب دیدم مربی در وسط حیاط شیلنگ به دست به سوی بچهها آب میپاشد! آبی که حتی دمای مناسب برای بچهها را نداشت.
3- مربی و استاد متخصص
استادان هر کلاس باید از تجربه و تحصیلات متناسب با موضوع همان کلاس برخوردار باشند. یک مجموعه آموزشی را در نظر بگیرید که مربی نقاشی و ژیمناستیک بچهها یک نفر باشد، در صورتی که تخصص او تنها در یکی از آنها یا حتی هیچ کدام از آن هاست.بنابراین هنگام انتخاب کلاسهای تابستانی درباره فعالیت ها، مهارتها و تحصیلات مربی نیز تحقیق کنید.
4- محتوای مناسب
کلاسهای تابستانی را میتوان در سه دسته آموزشی، تفریحی و ورزشی تقسیم بندی کرد. انتخاب کلاس در میان این دسته ها، باید بر اساس علاقه کودک، سن و تفاوتهای فردی صورت گیرد.
درباره کودکان زیر پنج سال بیشتر روان شناسان معتقدند؛کلاسهای آموزشی مناسب نیستند. این کودکان میتوانند از کلاسهای تفریحی بهره بگیرند ضمن این که تعداد کلاسها و زمان آنها نیز باید کم و کوتاه باشد. در صورتی که کلاسها بر اساس سن و استعدادهای کودک انتخاب شوند، زمینه بروز استعدادها و شکوفایی خلاقیتهای او فراهم میشود.
کودکانی که مدرسه میروند بهتر است در کنار یک کلاس تقویتی که در آن ضعف دارند، از یک کلاس ورزشی یا تفریحی نیز استفاده کنند. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که رفتن به کلاس تقویتی تنها در شرایطی که کودکتان ضعف دارد، خلاصه نمیشود. گاهی بهتر است فرزندتان را در کلاس تقویتی که اتفاقا در آن از توان بالایی برخوردار است، ثبت نام و زمینه شکوفایی بیشتر او را فراهم کنید. شکوفایی که گاه او را نامزد شرکت در المپیادهای علمی خواهد کرد. برای انتخاب درست کلاسهای تقویتی، جویا شدن نظر معلم دوره قبل و البته بررسی کارنامه میتواند بسیار راه گشا باشد.
نظر کارشناس درباره ضرورت رفتن به کلاسهای تابستاتی
سمیه ابراهیمی کوشک مهدی، دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی و مدرس دانشگاه درباره این که آیا هر بچهای باید به یک یا دو کلاس تابستانی برود یا نه؟ این گونه به خراسان میگوید:
پاسخ به این سوال وابسته به هدف، محتوا، فرصتهای یادگیری و روش برگزاری کلاسهای تابستانی برای کودکان با توجه به رده سنی و ویژگیهای خاص آنهاست. به علاوه نوع نگاه والدین و برگزار کنندگان به برگزاری این کلاسها میتواند پیامدهای متفاوتی را به دنبال داشته باشد. اگر کلاسهای تابستانی به عنوان فرصتی برای تقویت کودک در ابعاد وجودی اش که در خانواده (برای کودکان قبل از ورود به مدرسه) یا مدرسه (کودکان پس از ورود به مدرسه) مورد غفلت واقع شده است، مد نظر باشد، مسلما میتواند مفید باشد و اگر اهداف دیگری از جمله سرگرم کردن کودکان، کسب سود و درآمد صرف و... مد نظر باشد، انتظار نتایج خوبی را نداشته باشید. رشد همه جانبه کودک همواره توسط صاحب نظران و فیلسوفان بزرگ تربیتی تاکید شده است. توجه بیش از حد نظامهای آموزشی به بعد شناختی و غفلت از ابعاد عاطفی، هیجانی، روانی، حرکتی و. .. از انتقادهای اساسی متخصصان و فعالان عرصه آموزش و پرورش بوده است. به همین منظور مهمترین سوالی که والدین قبل از اقدام به ثبت نام و انتخاب کلاس در این حوزه باید از خود بپرسند این است که نیاز کودک من با توجه به سن، خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی، موقعیت و زمینه اجتماعی وی چیست ؟ هدف از فرستادن کودک به این کلاسها چه خواهد بود؟ ضمنا والدین باید برای گرفتن نتیجه بهتر درباره مجریان، تخصص، سابقه و قصد و نیت آنان از برگزاری کلاسهای تابستانی، بررسیهای لازم را انجام دهند.
نکته بعدی محتوا و روش اجرای کلاسهای تابستانی است که باید برای کودکان کاملا متفاوت با کلاسهای رسمی آموزش و پرورش برگزار شود. ترجیحا شیوههای بازی، تفریح، گردش، نمایش، سرود و قصه گویی برای این نوع کلاسها مناسبتر است تا ضمن جذابیت بیشتر این شیوه ها، فرصت کودکی کردن را نیز از بچهها سلب نکنیم.
بازخورد خانوادهها از تجربه خوب تابستان گذشته در کلاسهایی با عنوان"توانمندسازی کودکان و نوجوانان در مهارتهای نرم زندگی در منطقه 3 مشهد" نشان میدهد که برگزاری کلاسهای تابستانی با هدف توانمندسازی کودکان و نوجوانان در همه ابعاد وجودی خصوصا تقویت هوش عاطفی–هیجانی برای کودکان و والدین به طور همزمان با استفاده از روشهای جذاب بازی، قصه گویی و سرود خوانی به همراه مشاوره والدین، بسیار مفید بوده است.
انواع کلاسهای تابستانی
کلاسهای ورزشی
امروزه بر همگان ثابت شده است که ورزش در کنار تغذیه مناسب تاثیر مستقیمی بر سلامت انسان دارد. همچنین ورزش در کودکان به تخلیه انرژی و حس نشاط و سرزندگی آنان کمک میکند.
ورزش نباید به تابستان محدود شود بلکه در صورت امکان، باید در کل سال ادامه یابد. این در حالی است که تابستان فرصت بسیار خوبی برای پرداختن بیشترکودکان و نوجوانان به یک رشته خاص ورزشی است.
با فرستادن کودکان به کلاسهای ورزشی در تابستان میتوان به استعداد و علاقه بچهها برای ادامه یک رشته ورزشی خاص پی برد و دربقیه ایام به استمرار آن پرداخت. علاوه بر این به دلیل مساعد بودن شرایط آب و هوایی، خانوادهها بدون نگرانی از سرماخوردگی و زکام و حتی عود حساسیتهای فصلی میتوانند فرزندانشان را در رشتههای ورزشی که در محیط باز انجام میشود، ثبت نام کنند. در ادامه برخی از رشتههای ورزشی را در کلاسهای تابستانی نام برده ایم:
بسکتبال، والیبال، هندبال، فوتبال، فوتسال، بیسبال، پینگ پنگ، بدمینتون، تنیس، صخره نوردی، کوهنوردی، پارکور، ژیمناستیک، شطرنج، شنا، قایق رانی، کاراته، تکواندو، ووشو، کونگ فو، جودو، بوکس،کشتی، دفاع شخصی، آمادگی جسمانی، وزنه برداری، بدنسازی و پرورشاندام، دوچرخه سواری و اسکیت.
کلاسهای هنری
برای شکوفا شدن استعداد کودکان در هنر مطلوب است که در معرض آن قرار گیرند. خوشبختانه، هم اکنون کلاسهای متعدد و متنوعی در این حوزه وجود دارند که ضمن بالا بردن مهارت کودک در رشته مورد علاقه خود، میتواند آیندهای روشن را برای آنان رقم بزند. البته باید خاطر نشان کنیم که در یافتن کلاسهای خوب هنری، خصوصا هنرهای بصری باید دقت زیادی کنید و فرق بین هنر بازاری و هنر واقعی را درک کنید.
در نوع اول هنر، تقریبا بیشتر از آن که به اصول اساسی هنر توجه شود، به بخشهای قابل رویت در هر اثر هنری تاکید میشود و اصطلاحا روشهای مشتری پسندانه در هنر را آموزش میدهند اما در روش دوم که بسیار مشکلتر از هنر بازاری است، تاکید استاد بریاد گیری دقیق و اصولی هنر خلاصه میشود. ضمن این که باید اشاره کنیم قیمت تمام شده این کلاسها با توجه به فهرست عریض و طویل لوازم مورد نیاز، گرانتر از بقیه برایتان در میآید. در ادامه به برخی از رشتههای هنری اشاره میکنیم:
نقاشی، مجسمه سازی، عروسک سازی،خوشنویسی، کاریکاتور، سفالگری، نقاشی روی شیشه، قلم زنی و صنایع دستی، تئاتر، بازیگری، موسیقی، تصویر سازی، عکاسی، فیلم برداری.
کلاسهای آموزشی:
تابستان فرصت خوبی برای تقویت دروسی است که بچهها در طول سال در آن ضعف داشتهاند یا زیادی در آن قوی بودهاند. البته این موضوع نباید فشاری به بچهها وارد کند، زیرا ممکن است دلزدگی بیشتر آن هارا از درس سبب شود.
کلاسهای زبان نیز در تابستان فرصت بسیار خوبی برای یادگیری بیشتر زبان انگلیسی به کودکان است. توجه کنید که در سنین پایین برای شروع یادگیری زبان خارجی به کودکان عجله نکنید. لازم است شروع یادگیری زبان به کودکان از زمانی آغاز شود که آنها به زبان مادری خود تسلط کافی داشته باشند.
معمولا توصیه میشود آموزش زبان خارجی از 4 تا 5 سالگی آغاز شود. در این روزها که آموزشگاههای زبان خارجی مانند قارچ خودرو از هر کوچه و خیابانی سر برآوردهند، یافتن کلاس مناسب بسیار دشوار است.
برای انتخاب خوب میتوانید به اعتبار مدرکی که هر کدام از این آموزشگاهها در پایان دوره میدهند، توجه کنید. کلاسهای آموزشی در حوزه کلاسهای تقویتی تمام دروس، یادگیری انواع زبانهای جهانی و آموزش رایانه، وجود دارد.
به مسئله رفت و آمد فرزندتان توجه بیشتری کنید:
شاید هنگامی که درباره هزینه کلاسها و حتی لوازم مورد نیاز آن برنامه ریزی مالی انجام میدهید، موضوع رفت و آمد خودتان به همراه بچهها را از یاد ببرید. در حالی که این موضوع میتواند بسیار مهم باشد. تنها بعد مالی آن از درجه اهمیت برخوردار نیست بلکه زمانی که از شما در این مسیر تلف میشود هم میتواند بسیار اثر گذار باشد. در این باره میتوانیم به شما این توصیه را بکنیم که در انتخاب مکان کلاسها دقت کنید و تا حد امکان مانند مدرسه که نزدیکترین مدرسه بهترین گزینه است، این کلاسها را در نزدیکی محل سکونت خود انتخاب کنید. در غیر این صورت، کلاسهایی را انتخاب کنید که در جانمایی شهری دارای مسیرهای متنوعی برای دسترسی است و در پایان با توجه به میزان بالای ترافیک تابستانه شهر مقدس مشهد، از انتخاب آموزشگاههایی که در مرکز شهر هستند، خودداری کنید.
از بیمه فراموش نکنید:
به خاطر داشته باشید در کلاسهای ورزشی حتما کودک تان را بیمه کنید. البته بیشتر موسسان این آموزشگاهها برای جبران راحت خسارتهای جانی ورزشکاران شان این بیمه را تهیه و حضور افراد در کلاسهای ورزشی را منوط به داشتن کارت بیمه میکنند. هزینه 15 هزار تومانی این کارت در برابر سقف بیمهای آن بسیار میارزد.
کلاسهای ارزان تر:
باید تفکر هر چه پول بدهی، همان قدر آش میخوری را کنار بگذارید. واقعیت این است که بسیاری از آموزشگاهها پول مکان و مبلمان خود را از جیب شما پرداخت میکنند. در حالی که شما توقع دارید با توجه به هزینه گزاف شهریه ها، کودکتان از آموزش خاص تری بهره مند شود. چند سالی است که شهرداری با هدف ایجاد فضاهای آموزشی برابر، اقدام به برگزاری انواع کلاسهای فوق برنامه کرده است. این کلاسها که اغلب در فرهنگسراها دایر است، با توجه به کیفیت آموزشی قیمت بسیار مناسبی دارند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
بعد از کودتای ۲۸ مرداد 1332، در حالی که کشور در خفقان به سر میبرد و هرگونه اعتراض به وضعیت رژیم با خشونت جواب داده میشد، برخی افراد تکنوکرات ترجیح دادند در کنار حکومت قرار گیرند و با جذب شدن در دستگاه، هم زمینه ارتقای اجتماعی خود را فراهم کنند و هم اینکه اگر دیدگاهی درباره توسعه کشور دارند، آن را به اجرا درآورند. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، با این حال، تجربه تعامل این افراد با محمدرضا پهلوی نشان داد که فقط اشخاصی میتوانند در سیستم باقی بمانند که مطیع محض باشند و حتی مسائل علمی را به قیمت رضایت شاه زیر پا بگذارند. درباره برنامههای توسعه زمان شاه نیز، وضع به همین منوال بود و اگر فردی از صاحب منصبان، انتقادی از برنامه میکرد، بلافاصله مغضوب شاه میشد. روایت علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد رژیم پهلوی، بین سالهای 1341 تا 1348، در این زمینه، بسیار جالب و در خور تأمل است.
عالیخانی وارد میشود!
بعد از پایان یافتن دوران نخست وزیری علی امینی، به دلیل سیاستهای اقتصادی در زمان او، از جمله کنترل نقدینگی و نیز بر هم خوردن تراز تجاری ایران، در اواخر دهه 1330، کاهش وامهای خارجی و ... کشور دچار بحران ارزی و رکود اقتصادی شده بود؛ از این رو، در دوران عَلَم، وزارتخانههای بازرگانی و صنایع و معادن ادغام شدند و وزارت صنایع و بازرگانی و معادن ایجاد شد؛ سپس این وزارتخانه با الحاق گمرک، به وزارت اقتصادی تغییر یافت. در این زمان، عَلَم فردی به نام عالیخانی را که تحصیلکرده رشته اقتصاد و پیش از این، به عنوان مشاور اتاق بازرگانی فعالیت کرده بود، به وزارت اقتصاد منصوب کرد. عالیخانی در زمانی تصدی وزارت اقتصاد را به عهده گرفت که در نتیجه اجرای سیاستهای انقباضی، بسیاری از فعالیتهای اقتصادی به حالت تعلیق درآمده بود. او باید در این زمان، اقداماتی را برای حل مشکل رکود و ایجاد رونق اقتصادی انجام میداد. براین اساس، در برنامه چهارم توسعه، بحث توسعه صنایع از طریق منابع حاصل از فروش نفت و همچنین، اجرای برنامه چهارم توسعه، در دستور کار قرار گرفت. با این حال، هرچند برنامه چهارم توسعه سبب شد در دهه 1340، اقتصاد کشور از رکود خارج و واحدهای صنعتی بسیاری در کشور دایر شود، اما عالیخانی اعتقاد داشت که ایرادهای همین برنامههای توسعه، مشکلات متعددی را برای کشور در دهههای آینده رقم خواهد زد.
ورود فناوری قدیمی توسط برخی از واحدهای صنعتی
عالیخانی یکی از ایرادهای طرحهای توسعه را، کم توجهی به بهرهوری می دانست و معتقد بود همین موضوع باعث شد برخی مواقع به جای ورود کارخانه ای با فناوری روز به کشور، دستگاههای کم کیفیتی به منظور ایجاد واحد صنعتی وارد کشور شود و همین قدیمی بودن فناوری، مشکلاتی را برای فعالیت کارخانه ایجاد و ادامه تولید در آن واحد صنعتی را غیر اقتصادی کند. او در این باره گفته است: «من رفتم یکی از کارخانهها را دیدم. یک مقدار ماشینآلات نساجی، که این ماشینآلات دست دوم را از هندوستان خریده بودند، آورده بودند به تبریز. حالا استاندار میگوید: این ماشینآلات اصلش انگلیسی بود، چرا کار نمیکنند. گفتم اینگونه ماشینآلات فرسوده نباید هم کار بکند. وقتی که آمدیم بیرون، در باغ آن کارخانه، استاندار به من گفت: ما چه بکنیم؟ گفتم: شما در این محوطه اگر سیب پاییزه بکارید بهتر است تا به خیال تولید با ماشینآلات فرسوده باشید.»
ارتباط ارز دولتی و توسعه
عالیخانی یکی از مشکلات عمده برنامه توسعه در ایران را وابستگی به منابع ارزی حاصل از دلارهای نفتی میدانست. او اعتقاد داشت توسعه واحدهای صنعتی به ارز حاصل از نفت وابسته است و این مسئله باعث میشود در برخی از مقاطع، واحدهای تولیدی با مشکل بازپرداخت وام مواجه شوند. عالیخانی در این زمینه گفته است:«یکی از گرفتاریهای ما کارخانههایی بود که از بابت وامی که از محل ارزیابی پشتوانه اسکناس گرفته، تعطیل شده بودند؛ چون بدهی به دولت داشتند و بدهیشان را نمیتوانستند پس بدهند. گاهی به خاطر ضعف مدیریت بود، گاهی به خاطر آن بود که به آن کارخانه بیجهت وام داده بودند.»
دیکتاتوری شاه
«رضا نیازمند»، از مدیران صنایع دوره پهلوی، یکی از دلایل اختلاف عالیخانی را با شاه، تلاش عالیخانی برای استقلال در برابر تصمیمهای غیرکارشناسی شاه و تمایل محمدرضا پهلوی برای دخالت در تمامی امور میداند؛ برای مثال، نیازمند مینویسد:«روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج میشود؛ از او سوال کرد برای چه به آن جا آمدهای؟ او پاسخ داده که برای گزارش دهی به شاه آمده است. فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمیتوانند به شخص شاه گزارش دهند و باید از طریق تو بیایند و به من اطلاع دهند که در وزارتخانه چه میگذرد.»
بی توجهی به دموکراسی
عالیخانی یکی از مشکلات برنامه توسعه را بیتوجهی به دموکراسی میدانست و اعتقاد داشت همین مسئله سبب شده است مردم با برنامههایی که اجرا میشود، همدلی نداشته باشند و احساس کنند اگر اقدامی انجام میشود، نفعی برای همه افراد ندارد و فقط عده کمی، از آن ها بهره برداری خواهند کرد. همچنین، او یکی دیگر از ایرادهای برنامه توسعه را بیتوجهی به ابعاد اجتماعی میدانست. عالیخانی در این باره گفته است:«زمانی که بعد از برکناری از وزارت اقتصاد، به سمت رئیس دانشگاه تهران منصوب و در آن جا مشغول به فعالیت شدم، تعامل با دانشجویان باعث شد متوجه شوم در سالهای گذشته، ما فقط به اعداد و ارقام و رشد اقتصادی توجه میکردیم و به مسائل اجتماعی توسعه، آن گونه که باید، توجه نمیکردیم.» عالیخانی اعتقاد داشت کم توجهی به ابعاد اجتماعی توسعه، سبب شده بود که به مرور، شکافهای اجتماعی در ایران افزایش یابد و بر میزان نارضایتی مردم افزوده شود. این در حالی است که اگر از همان ابتدا به مسائل اجتماعی و بومی توجه بیشتری میشد، به طور حتم اجرای برنامههای توسعه به تشدید شکاف طبقاتی در ایران منجر نمیشد.
نفتی بودن برنامههای توسعه
عالیخانی یکی دیگر از مشکلات برنامههای توسعه را اتکای بیش از حد به منابع حاصل از نفت و ریخت و پاش بودجههای نفتی میدانست. این مسئله در بلندمدت میتوانست هم تاثیرات تورمی بر اقتصاد کشور به جا بگذارد و هم اینکه روند برنامههای اقتصادی را با مشکل مواجه کند. شاه نظر اقتصاددانان را مسخره میکرد. عالیخانی درباره هشدارهایش به شاه درباره تزریق درآمدهای نفتی گفته است: «به سهم خودم چند بار یادداشتهای مفصلی تنظیم کردم و به اسدا... علم دادم که به شاه بدهد. هر بار که این نامهها داده میشد، میدانستم عَلَم نامه را داده [است]، اما شاه هیچ واکنشی نشان نمیداد. با این حال میشنیدم که این دست نامهها را به مسخره میگیرد و به نویسندگان نامهها یا نقادان، متلکپرانی میکند.»
آمریکاییها با ایرانیها مانند نوکر رفتار میکردند!
عالیخانی یکی از مهم ترین مشکلات برنامههای توسعه و استفاده از کارشناسان خارجی را رفتار بد آن ها با ایرانیها بیان کرده و گفته است که آمریکاییها با ایرانیها مانند نوکر رفتار میکردند. او به نقل از یکی از مقامات بانک ملی ایران، به مذاکره ایرانیها با آمریکاییها بر سر اخذ وام اشاره کرده و گفته است:«در این زمان، طرف آمریکایی به قدری با طرف ایرانی بد صحبت کرده که او ترجیح داده است از آمریکا وامی دریافت نشود.» بررسی خاطرات عالیخانی، وزیر اقتصاد در دهه 1340، نشان میدهد هرچند در دوره پهلوی دوم، اقداماتی برای توسعه ایران انجام شد، اما به دلیل دیکتاتور بودن شاه و بی توجهی به دیدگاههای کارشناسی، در عمل، امکان اصلاح ایرادهای برنامههای توسعه وجود نداشت؛ به همین دلیل، به مرور، اجرای آن برنامهها به افزایش شکاف طبقاتی و تشدید نارضایتی اجتماعی در بین مردم منجر شد؛ همچنین، شیوه اجرای برنامه به گونهای بود که به دلیل وابستگی به بودجه نفتی، آینده اقتصاد ایران به ارز حاصل از نفت گره خورد و این گونه، بیماری هلندی در اقتصاد ایران نهادینه شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بازار از ابتدای امسال روند پر تب و تابی را در پیش گرفته است. اگرچه جهش نرخ ارز از اواخر سال گذشته موجب شد تا نشانه های تب و تاب بازارها شکل گیرد، اما با شکل گیری نشانه های ناامیدی از تثبیت نرخ ارز در 4200 تومان بازار نیز در بخش های مختلف تحت تاثیر تنش ارزی قرار گرفت.
22 فروردین ماه بود که دولت در تصمیمی شبانه، دلار را در نرخ 4200 تومان تک نرخی اعلام کرد اما از همان ابتدا مشخص بود که این تعیین نرخ، آینده پرچالشی دارد. ارز مسافری به میزانی کمتر از نیاز مسافران تخصیص داده شد. برخی نیازهای ارزی دیگر با تاخیر و به صورت ناقص تامین شده و می شود. ورود پلیسی و دستگیری دلالان، اگرچه از تب و تاب حضور خیابانی دلالان کاسته، اما در عمل این فعالیت به فضای مجازی منتقل شده است. قیمت سکه نیز که بازتاب قیمت واقعی دلار و حباب ناشی از تورم انتظاری این بخش است به نرخ دو میلیون و 600 هزار تومان نزدیک شده است. همه این ها برای در هم ریختن نظم بازار کافی است، اما در این میان توجه به چند نکته در تحلیل اتفاقات رخ داده و افق پیش روی بازارها ضروری است:
1- قطعا ریشه اصلی گرانی های اخیر را باید در افزایش نرخ ارز دانست. اگرچه مسئولان دولت اعلام می کنند که رقم قابل توجهی ارز به نرخ 4200 تومان برای واردات اختصاص یافته است و به این ترتیب قیمت ها نباید افزایش یابد، اما این توقع از چند جهت منطقی نیست. نخست، این که افزایش نرخ ارز به یک دلیل مشخص تورم انتظاری بالایی را به دنبال دارد. سابقه نرخ ارز در سال ها و دهه های گذشته در اقتصاد ایران نشان می دهد که نرخ ارز رسمی پس از مدتی مقاومت مجبور می شود که خود را با نرخ بازار آزاد تطبیق دهد. چرا که ارز دو نرخی به دلیل تبعات منفی و رانت گسترده ای که دارد، نمی تواند در بلند مدت دوام داشته باشد. لذا انتظار افزایش نرخ ارز رسمی در سابقه ذهنی بسیاری از فعالان اقتصادی وجود دارد. یک نشانه مشخصی که این گمانه را تقویت می کند، رشد 66 درصدی ثبت سفارش واردات در دو ماه نخست امسال است که دولت را با یک دو راهی خطرناک مواجه می کند. یک راه پذیرش این تقاضاها و هدر دادن منابع ارزی به دلیل واردات گسترده است که موجب کاهش ذخایر ارزی در آینده می شود. راه دیگر هم، استنکاف از تامین ارز برای این تقاضاهاست که عقب نشینی صریح دولت از تصمیم قبلی است و موجب کاهش سرمایه اجتماعی دولت می شود. لذا انتظار افزایش نرخ ارز در بازار آزاد و افزایش نیافتن قیمت ها انتظار به جایی نیست.
2- ماه ها پیش از خروج ترامپ از توافق برجام، همه به وقوع این اتفاق اطمینان داشتند. در این میان بازار نیز به تدریج با افزایش نرخ ارز، خود را آماده این اتفاق می کرد. در این میان فعالان اقتصادی که انتظارات آن ها از آینده، انتظارات تورمی و افق پیش روی نرخ ارز را شکل می دهد، عملا منتظر بودند تا ببینند چه اتفاقاتی رخ می دهد. دولت پس از تصویر سازی آرمانی از برجام که در عمل منافع اقتصادی مدنظر فعالان اقتصادی و مردم را به میزانی که تصور می شد، فراهم نکرد، به دنبال تصویرسازی باز هم آرمانی از شرایط ارتباطات اقتصادی پس از برجام رفت و به گونه ای خوش بینانه از تداوم همکاری با شرکت های اروپایی ولو با خروج آمریکا از برجام سخن گفت. فرش قرمزی که برای توتال، پژو، ایرباس و سایرین پهن شد و تصور خوش بینانه ای که درباره جانبداری این شرکت های بزرگ از ایران در دعوای با آمریکا وجود داشت موجب شد که اقتصاد کشور بدون بهره مندی از مواهب انتقال تکنولوژی از این شرکت ها، از فرصت های دیگر در شرق یا حتی فرصت های داخلی برای توسعه بی بهره بماند. این در حالی است که مدیریت اقتصادی کشور عملا آماده و مهیای شرایط جدیدی که توام با بازگشت تحریم هاست نبود. در حقیقت بازار خوش بینی و بی عملی دولت به ادامه برجام را می دید و در مقابل با واقعیت تلخ توقف برجام مواجه بود و هست. در چنین شرایطی قطعا انتظارات تورمی و ارزی، به سمت و سوی افزایش نرخ ها گرایش پیدا می کند.
3- حتی اگر معتقد به معجزه ای برای تداوم برجام باشیم و حتی اگر به شیوه دولتی ها خوش بینانه معتقد به قیمت گذاری کالاها براساس ارز 4200 تومان باشیم، باز هم نظام توزیع کشور طی سال ها با چالش های تاریخی مواجه بوده و در عمل کمترین تلاش ها نیز برای اصلاح آن صورت گرفته است. چه در دولت های نهم و دهم که اصلاح نظام توزیع صرفا روی کاغذ ماند و چه در دولت های یازدهم و دوازدهم که نظام توزیع با وجود تغییرات قابل توجه که به صورت خود به خود و براساس منطق بازار رخ داده، با بی عملی آزار دهنده ای مواجه بوده است. یک روز بحث حذف برچسب قیمت از مبادی تولید محصولات به صورت شتابزده مطرح و چندی بعد به سرعت بایگانی می شود. طرح ناقص دولت گذشته تحت عنوان شبنم و ایران کد برای شناسه دار کردن کالاها در ابتدای دولت یازدهم متوقف می شود، اما طرح جایگزینی مطرح نمی شود. نظارت بر بازار نیز دور از تحولات عمیق فضای مجازی و تکنولوژی، همچنان با استفاده از ابزارهای 20 سال پیش و از طریق گشت های بازرسی صورت می گیرد.
در هر صورت اکنون نیازمند ورود جدی دولت برای مدیریت بازار است. به نظر می رسد دولت باید در دو بخش اقدامات لازم را انجام دهد. نخست، تصمیم گیری سریع تر و همراه با نظارت بر بازار ارز و پذیرش ارز دو نرخی با اختصاص ارز 4200 تومان برای کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید و دیگر این که ابزارهای نظارت بر بازار برای قیمت کالاهای اساسی تقویت شود. اما از این دو تصمیم مهم تر ضرورت ورود جدی دولت به عرصه است. موکول کردن تصمیمات مقابله با گرانی به جلسه دوشنبه هفته آینده که از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور اعلام شد، نشان می دهد که ظاهرا توفان گرانی به پاستور و محل زندگی و فعالیت دولتمردان نرسیده است که چنین کند و دیرهنگام می خواهند عمل کنند. مردم و بازار اکنون به دقت گفته های مسئولان را رصد می کنند و منتظرند تصمیمات دولت برای مواجهه با گرانی به سرعت اتخاذ و عمل شود. در چنین شرایطی تاخیر و حرکت بر مدار راحت طلبی و تحلیل های خوش بینانه ای که واقعیت بازار را نه از عینک دلار گران قیمت بازار آزاد بلکه از عینک دلار 4200 تومانی می بیند، بر آتش بحران می افزاید و دولت باید در گام نخست از این گونه خوش بینی ها فاصله بگیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سرانجام وساطتهای سازمان ملل برای حمله نکردن به حدیده یمن در میان جنگطلبی ائتلاف سعودی راه به جایی نبرد و نیروهای سعودی-اماراتی حمله به بندر حدیده را آغاز کردند. بندر حدیده در ساحل غربی یمن در سایه بیش از سه سال تجاوز ائتلاف سعودی، گذرگاه اصلی ورود مواد غذایی و کمک های بشردوستانه جهانی زیر نظر سازمان ملل به یمن به شمار می رود. طبیعی است که نیروهای متجاوز برای فشار بیشتر بر مردم یمن و تسلیم کردن انصارا... در نتیجه مصیبتهای انسانی موجود در این کشور، به دنبال کامل کردن محاصره یمن از طریق تسلط بر این شاهراه ارتباطی هستند.از سوی دیگر موقعیت ویژه بندر حدیده در امتداد سواحل دریای سرخ و گسترش آن به سمت تنگه باب المندب در جنوب و مرزهای دریایی عربستان سعودی در شمال اهمیت ویژهای را برای این شهر بندری ایجاد کرده است، از همین روست که ائتلاف متجاوز به یمن به تازگی تمرکز اقدامات نظامی تجاوزطلبانه خود را برای اشغال این شهر به کار گرفته است . شرف لقمان سخنگوی ارتش یمن نیز درباره آمادگیهای جنگی در بندر حدیده گفت: حدیده شهر بزرگی است و جمعیت آن به حدود سه میلیون تن میرسد، نفوذ به این شهر مشکل بزرگی برای ائتلاف است و در آن غرق خواهد شد.در پی اعلام ائتلاف سعودی درخصوص آغاز حمله نظامی به حدیده صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) هشدار داد که این حمله جان 300 هزار کودک یمنی را تهدید می کند. این در حالی است که براساس برآوردهای سازمان ملل نبرد حدیده منجر به بزرگ ترین فاجعه انسانی جهان خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با بهره برداری از 5 کیلومتر باند دوم پروژه چهار بانده کردن محور بجنورد- گلستان بخش دیگری از جاده مرگ با آغاز سفرهای تابستانی حذف می شود. مدیرکل دفتر فنی استانداری خراسان شمالی در این زمینه به خبرنگار ما گفت: شرکت آب و خاک 5 کیلومتر از باند دوم محور بجنورد-گلستان در محدوده روستای باش کلاته به چمن بید را آسفالت و آماده بهره برداری کرده است. «عنبری» افزود: روز چهارشنبه بازرسان ما از این محدوده بازدید کردند و پس از بازرسی اعلام شد که در چند نقطه این محدوده باید محافظ نصب شود. وی تصریح کرد: طی هفته آینده پیمانکار پروژه نصب تابلو، علایم و گارد های محافظ را انجام خواهد داد و پس از انجام مراحل قانونی برای تحویل جاده به اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان، مسافران تابستانی می توانند از باند دوم این محدوده استفاده کنند. وی خاطرنشان کرد: شرکت آب و خاک مراحل پایانی آسفالت 5 کیلومتر دیگر از این پروژه را انجام می دهد و پس از آن عملیات نصب تابلو، علایم و گاردهای محافظ را آغاز خواهد کرد و امیدواریم طی یک ماه آینده 5 کیلومتر دیگر از این محدوده به بهره برداری برسد. «عنبری» همچنین از پیشرفت قابل توجه پل روگذر دوراهی پیش قلعه خبر داد و اظهارکرد: به زودی عرشه پل نصب خواهد شد تا یک کیلومتر باقی مانده در 20 کیلومتر پایانی باند دوم محور بجنورد- آشخانه نیز چهار بانده و این محدوده یکپارچه شود. وی همچنین در خصوص تملک اراضی روستاهای تاتار و بدرانلو در 6 کیلومتر باقی مانده از محور بجنورد- آشخانه گفت: این عملیات طی ماه های گذشته پیشرفت خوبی داشت و هم اکنون 30 تا 40 درصد در کار پیشرفت داشته ایم. گزارش خبرنگار ما حاکی است، تاکنون 57 کیلومتر از محور 142 کیلومتری بجنورد-گلستان موسوم به جاده مرگ چهار بانده شده است و مسئولان وعده داده اند امسال 20 کیلومتر دیگر از این محور چهار بانده می شود. جاده مرگ سال گذشته حدود 70 قربانی و ده ها مصدوم داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حسام مسلمی/ آدمهای مختلفی در جشن حضور دارند از مسئولان گرفته تا بازاری ها و کارمندان... همه و همه با یک هدف در جشن گلریزان در ماه مبارک رمضان حضور یافته اند و می خواهند گرهی از مشکلات نیازمندان مالی دربند باز کنند. نیازمندانی که به دلیل جرایم غیر عمد و بدهی پشت میله های زندان به سر می برند و در انتظار دستان سخاوتمند خیران نیکوکار و مهربان هستند.به گزارش «خراسان رضوی»، سه شنبه شب، تالار نور مشهد میزبان برگزاری جشن گلریزان آزادی زندانیان بود. «قدیرزاده طوسی» رئیس ستاد دیه استان در این مراسم با بیان این که در سال گذشته زمینه آزادی بیش از 10 هزار و 40 نفر از زندانیان جرایم غیر عمد از طرف مردم، خیران و دستگاه های مختلف فراهم شد، اظهار کرد: از ابتدای امسال نیز بیش از 218 نفر از زندانیان جرایم غیر عمد با کمک خیران و مردم نیکوکار از زندان آزاد شده اند. وی همچنین در حاشیه برگزاری این مراسم به «خراسان رضوی» گفت: در جشن گلریزان که برگزار شد کمک خیران در قالب کمک های نقدی، تعهد و تسهیلات اشتغال زایی بوده است که در این زمینه بیش از دو میلیاردو 50 میلیون تومان در جشن گلریزان مشهد و یک میلیارد در شهرستان های استان جمع آوری شد. همچنین به گفته رئیس ستاد دیه استان، استاندار خراسان رضوی و شهردار هر کدام 50 میلیون تومان به جشن گلریزان کمک کردند.حجت الاسلام والمسلمین علی مظفری رئیس کل دادگستری استان نیز در این مراسم با بیان این که بیشتر زندانیان جرایم غیر عمد استان، معسر واقعی (نیازمند واقعی) هستند، اظهار کرد: در متون دینی برای حل مشکل یک نیازمند تاکید فراوانی شده است و اجر اخروی و دنیوی فراوانی برای فرد دارد. وی افزود: عده ای که امروز برای آزادی زندانیان در این جا آمده اند ارزش کمک کردن را به خوبی درک کرده اند و تلاش ستاد دیه استان در میان ستاد دیه استان های دیگر واقعا عالی بود.همچنین مهربان، معاون اداری و مالی ستاد دیه کشور نیز در این مراسم گفت: افرادی هستند که به دلیل مشکلات مالی در زندان به سر می برند و ستاد دیه کشور همواره برای آزادی آن ها تلاش کرده است که در این زمینه از زمان تاسیس این ستاد بیش از 113 هزار نفر از زندان آزاد شده اند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شمارش معکوس برای آغاز جدالهای نفسگیر تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی 2018 روسیه آغاز شد. شاگردان کارلوس کیروش درحالی در اولین دیدار خود در سطح بالاترین تورنمنت بینالمللی فوتبال به مصاف مراکش میروند که در فاصله چند ساعت مانده به بازی 2 تیم، گمانهزنیها درخصوص ترکیب احتمالی تیم ملی ایران به اوج خود رسیده. بهخصوص اینکه 2 تمرین آخر تیم هم به دستور کیروش پشت درهای بسته انجام شد تا بازار شایعات بیش از پیش داغ شود. اما آنچه بیش از همه در کانون توجهات قرار گرفته، نوع ترکیب احتمالی مدنظر مرد پرتغالی است. اینکه ایران در بیست و یکمین دوره جام جهانی با ترکیب تهاجمی وارد گود رقابتها خواهد شد یا دفاعی، سوالی است که ذهن خیلیها را به خود مشغول کرده. امیر حاجرضایی کارشناس نامآشنای فوتبال ایران از جمله افرادی است که دست روی نگرش دفاعی کیروش در ارنج تیم موردنظرش میگذارد و به خراسان میگوید: «نگرش کیروش یک نگرش دفاعی است. یعنی تمرکز او روی دفاع و ضدحمله است و با اینحساب فکر نمیکنم تغییری در نگرشش داشته باشد.»
خط فکری کیروش، مورینیو و رنارد یکی است!
او به نکته قابلتاملی درباره خط فکری کیروش اشاره میکند: «به طور کلی، کیروش در افکار خود چیزی به نام پلن B ندارد. بنابراین مسیری که او طی 8 سال گذشته طی کرده، در جریان جامجهانی هم طی خواهد کرد. بههر حال هر مربی فلسفهای دارد. در رده کارلوس کیروش میتوان از مربیانی چون مورینیو و دیهگو سیمئونه و حتی سرمربی تیم مراکش هرو رنارد نام برد که تفکراتی شبیه به سرمربی ایران دارند. بنابراین از نظر من ایران با همان شیوه دفاعی مقابل مراکش بازیخواهد کرد.»
بیرانوند انتخاب اول کیروش در بازی مقابل مراکش
سوال دیگری که درخصوص تیم ملی ایران در بازی اول مطرح است، اینکه گلر اصلی ایران در بازی مقابل مراکش چه کسی است؟ حاجرضایی ارزیابی خاص خودش را در اینخصوص دارد: «در زمینه دروازهبان اصلی تیم ملی ایران تفکراتی در جامعه ایجاد شده. آن هم به این دلیل که در جامجهانی گذشته همه انتظار داشتند دروازهبان اصلی تیم احمدی باشد یا دانیال داوری. اما به یکباره علیرضا حقیقی درون دروازه ایستاد. درحال حاضر هم مردم به اتفاق رخ داده در جامجهانی 2014 فکر میکنند و میگویند شاید رشید مظاهری یا امیر عابدزاده در روسیه درون دروازه ایران قرار بگیرند. تصور شخصی من این است که با توجه به تجربه بینالمللی بیشتر بیرانوند نسبت به 2 گزینه دیگر، او انتخاب اول کیروش در بازی مقابل مراکش باشد. اما ممکن است غافلگیر هم بشویم!»
چشمی و پورعلیگنجی زوج دفاع مرکزی
در خط دفاع اما اکثر کارشناسان چشمی را فرد مناسبی نمیدانند. حاجرضایی میگوید: «مشکل روزبه چشمی، کند بودن اوست. کندی سرعت یک فوتبالیست با تمرین بهبود پیدا نمیکند. سرعت یک مسئله ارگانیک است و مستقیما به سیستم عصبی یک فرد بستگی دارد. امکان بهبود بخشیدن سرعت در یک بازیکن وجود دارد اما نمیتوان سرعت را در یک بازیکن ایجاد کرد. از طرفی چشمی قدرت تکلزنی و قطع توپ بالایی دارد و به دلیل جوانی، درگیرشونده و فیزیکال است. اما در صحنههایی که سرعت بازی بالا میرود و گردش توپ سریع میشود، چشمی به دلیل کند بودن، در چرخشها جا میماند. اگر این معضل چشمی توسط مدافع کناری او یعنی پورعلیگنجی یا یکی از فولبکها پوشش داده شود، آنوقت این مشکل از بین میرود. این را هم در نظر داشته باشیم که کیروش، چشمی را بازیکن قابلی میداند. در پست مدافع وسط ما منتظری و مجید حسینی را هم داریم. منتظری بازیکنی است که فرازو نشیب زیادی داشته و یک دوره مصدومیت را هم پشت سر گذاشته. حسینی مدافع وسط استقلال هم بسیار جوان است. درمجموع و با توجه به مصاحبههای کیروش، فکر میکنم زوج دفاع مرکزی ما چشمی و پورعلیگنجی باشند.» این کارشناس زبده فوتبال اما احتمال نمیدهد در پست مدافعان کناری، کیروش تغییری در ترکیب ایجاد کند: «در پست مدافعان کناری میلاد محمدی و رامین رضاییان را همچنان در ترکیب خواهیم داشت.»
جایگاه جهانبخش در پست هافبک گارانتی شد!
در خط هافبک اما با مصدومیت اشکان دژاگه باید منتظر تغییراتی باشیم. حاجرضایی در پاسخ به اینکه در این پست باید منتظر چه تغییری بود، میگوید: «در خط هافبک احتمالات بسیار زیاد است. اشکان دژاگه مصدوم بوده، بعد از آن باشگاه نداشته و سپس بازی نکرده. با اینحال کیروش به او اعتقاد دارد. در این پست تنها بازیکنی که جایگاهش گارانتی شده، کسی نیست جز علیرضا جهانبخش و اگر طارمی برخلاف اخبار منتشر شده با مصدومیتی مواجه نباشد، میتواند یکی از بالهایی باشد که مثلث خط حمله را تشکیل میدهند. چون همانطور که میدانید عزتاللهی به علت 2 کارته شدن در مرحله مقدماتی نمیتواند در بازی اول حضور داشته باشد.»
قدوس جایگزینی مناسب برای طارمی
اگر طارمی نتواند به دلیل مصدومیت در بازی اول برای ایران به میدان برود، از بین وحید امیری یا سامان قدوس کدام فرد گزینه بهتری برای جایگزینی اوست؟ این پیشکسوت فوتبال میگوید: «کیروش اعتقاد زیادی به قدوس دارد. بهخصوص اینکه وحید امیری در سمت چپ بازی میکند نه راست و همین مسئله هم باعث میشود که کفه ترازو به سمت سامان قدوس سنگین شود.» هرچند حاجرضایی صحبتهای خود را صرفا گمانهزنی دانست اما تاکید کرد در خط حمله هم سردار آزمون مهاجم نوک خواهد بود.
عزتاللهی تنها محروم دور اول جامجهانی
سعید عزتاللهی تنها بازیکنی است که در دور اول مرحله گروهی جامجهانی غایب خواهد بود. جامجهانی روسیه از امروز با دیدار کشور میزبان و عربستان آغاز میشود و تیم ملی فوتبال ایران نیز روز جمعه باید برابر مراکش به میدان برود. روزنامه آس اسپانیا نوشت: «سعید عزتاللهی که به پوگبای ایرانی معروف است، تنها بازیکن حاضر در جامجهانی است که در دور اول مرحله گروهی غایب است و نمیتواند تیمش را همراهی کند. عزتاللهی که در تیمهای پایه اتلتیکومادرید نیز سابقه بازی دارد، متولد بندر انزلی است و بعد از حضور در روستوف مدتی هم در آمکار بازی کرد. این بازیکن مشکلی برای همراهی تیم ملی فوتبال ایران در 2 بازی دیگر مرحله گروهی ندارد.»
ایرانیها بیشتر مدل هستند
تا فوتبالیست!
سایت انگلیسی sportbible.com در گزارشی نوشت: «بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران بیشتر شبیه مدل هستند تا فوتبالیست. شیکپوشی بیاندازه بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، غوغایی در شبکههای اجتماعی بهخصوص توئیتر به راه انداخته و راحت میشود فهمید که دلیل این موضوع چیست. در حالی که تیمهایی همچون آرژانتین، برزیل، انگلیس، فرانسه، آلمان و اسپانیا جزو مدعیان قهرمانی مسابقات جامجهانی 2018 روسیه به شمار میروند، تیم ملی ایران بهعنوان یکی از تیمهایی که قدرت آنچنانی ندارند با استایل خاصی راهی روسیه شد. فوتبالیستهای تیم ملی ایران کتوشلوار آبی رنگ بسیار زیبایی را به تن کردهاند.»
عابدزاده شانسی ندارد، بیرانوند
دروازهبان اول است
محمد محمدی دروازهبان اسبق تیم ملی در پاسخ به این سوال که کیروش همیشه دنبال سورپرایز است، آیا درون دروازه تغییری ایجاد خواهد کرد و امیر عابدزاده را درون دروازه قرار میدهد، گفت: «اصلا چنین فکری نکید که امیر عابدزاده درون دروازه تیم ملی در جامجهانی قرار بگیرد. او شانسی ندارد.» وی ادامه داد: «کیروش خیلی هدفمند کار میکند و با برنامهریزی که انجام داده و من در جریان هستم، بیرانوند دروازهبان تیم ملی در جامجهانی خواهد بود. همانطور که شنیدهام و در جریان هستم سرمربی تیم ملی میخواهد در جامجهانی و بهخصوص بازی اول از پرتاب دستهای بیرانوند بهره ببرد، چون ما مهاجمان سرعتی داریم.»
کادرفنی ایران 3 کاپیتان تیم ملی را به ترتیب اولویت مشخص کرد. بر این اساس کاپیتان اول مسعود شجاعی است، کاپیتان دوم اشکان دژاگه است و درصورتی که این 2 بازیکن در میدان نباشند بازوبند به حاجصفی میرسد.
تیم ملی فوتبال کشورمان در نخستین دیدار خود در جامجهانی 2018 روسیه از ساعت 19:30 روز جمعه به مصاف مراکش خواهد رفت. کمیته داوران فیفا جونیت چاکر از ترکیه را برای قضاوت این دیدار انتخاب کرده است. چاکر را در امر قضاوت این بازی 2 هموطنش به نامهای بهاالدین دوران و تاریک اونگون همراهی میکنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روسیه، یکی از پهناورترین کشور روی کره زمین است و با 14 کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی دارد. با وجود پهناوری، روسیه یکی از پایین ترین نرخ های جمعیت را دارد و نرخ رشد جمعیت در این کشور منفی است. چرا که بیشتر مناطق این کشور (از جمله سرزمین سیبری) خالی از سکنه است و حتی کشاورزی هم در آن جا میسر نیست. آغاز دوران شکوفایی و قدرت روسیه از قرن 18 میلادی است. تزار پتر بزرگ در همان دوره با اصلاحاتی که انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند تبدیل شد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور به وقوع پیوست و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. اما در سال 1970، شوروی پس از جنگ سرد طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه به جای آن نشست. هر چند حکومت کمونیستی بر روی خلق و خو و فرهنگ مردم این کشور تاثیر زیادی داشته است اما روسیه و روس ها مدت زمان زیادی است که دیگر کمونیست نیستند. آن ها میزبان جام جهانی 2018 فوتبال اند که با شروع افتتاحیه آن تنها چند ساعت دیگر مانده است. اگر شما هم دوست دارید با سبک زندگی مردم این کشور و حال و هوای جام جهانی در آن آشنا شوید، این پرونده را از دست ندهید.
منابع: کجارو، ایلنا، بوروپاندا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.